سلامی به آیندگان
گیرم که سالها و سالها و سالها بگذرد و
روزی برسد
که دنیا خوبِ خوب شود و
دیگر هیچ وبلاگ نویس ساده ای نباشد که
بنشید پشت کامپیوتر خسته اش و
بنویسد احساس عجیبش را نسبت به فلان اتفاق ساده روزمره
با چنان آب و تابی که
گویی گزارشگریـســت که مینویسد
از هیجان انگیزترین مسابقه ی مشتزنی تاریخ
آری
گیرم که
همه آدم ها یاد بگیرند که رُک باشند و
دیگر هیچ گلویی دردمند نباشد
از مشتی حرفهای ناگفته
که هنوز در خود نگه داشته و میداند که
هرگز تبدیل نمیشوند به آواهای قابل تشخیص
گیرم که
در آن دنیای ایده آل
کوچه پس کوچههای وبلاگستان
خالی و بی رفت و آمد بشود
مثل شهر ارواح
آخرش که چه
بالاخره که گذر کسی دوباره به این طرفها میافتد
چه میدانم....
شاید یک سری روانشناس یا جامعه شناس با حوصله که
پاسخ سوالاتشان را در وجود هیچ یک از آن مردمان رُک گو نیافته اند
بر حسب اتفاق اینجا را پیدا کنند و
گشتی بزنند بین این وبلاگهای متروک قدیمی
این پست برای آنهاست
که بی هیچ سر نخی آمده اند
و حالا حیران شده اند
بین این همه حرفهای ناگفته
که گرچه آوایی ازشان حاصل نشد
برای خودشان جای دنج و ساکتی یافتهاند تا آخر عمر
این پست صرفا جهت عرض سلام است
سلامی به آنها
که حالا منبعی یافتهاند
تا به انسان های آینده ثابت کنند
که روحیات انسان،چقدر عجیب بوده است...در روزگاران گذشته